جدول جو
جدول جو

معنی برای مثال - جستجوی لغت در جدول جو

برای مثال
برای نمونه
تصویری از برای مثال
تصویر برای مثال
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی مثال
تصویر بی مثال
بی مانند، بی نظیر
فرهنگ فارسی عمید
(مِ)
مرکّب از: بی + مثال ’عربی’، بی مانند. (بهار عجم) (آنندراج)، بی نظیر. بی مشابهت و نابرابر. (ناظم الاطباء)، بی شبه. بی مانند. بی عدیل. بی مثیل: ماه طلوع از مشرق جمال بی مثال او کردی. (سندبادنامه ص 149)،
خدایست آنکه ذات بی مثالش
نگردد هرگز از حالی به حالی.
سعدی.
خوشا شیراز و وضع بی مثالش
خداوندا نگه دار از زوالش.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی مثال
تصویر بی مثال
بی مانند، بینظیر
فرهنگ لغت هوشیار